-
باز باران با ترانه
باز باران بی بهانه ، کودکانه
توی این دنیای رنگی بی ستاره
باز باران گردش یک روز ابری
تو یک دشت پر از غم
من همانم کودکانه روی پرچین خیالم صادقانه
من همانم زیر باران
دستهایم لمس کرده گیسوانت نرم و نازک
لمس کرده روی ماهت صاف و ساده
من همانم کودکانه ، صادقانه ، عاشقانه
من همانم توی این دنیا ولی بی آشیانه
زیر باران با توام من
توی دشت آرزوها
من که گفتم صادقانه
دوست دارم با تو باشم زیر باران
باز باران با ترانه
می خورد بر روی چشمم
می تراود اشکهایم
یادم آید روز ابری
توی آن دشت خیالی
گفتمت من بی بهانه
دوست دارم با تو باشم
در کرانه ، در زمانه
دوست دارم با تو باشم
زیر این سقف
عاشقانه عاشقانه